وقتی برمیگردم به گذشته نگاه میکنم شاید یه جاهایی افسوس می خورم اما در کل از خدا ممنونم با اینکه بابایی منو زود از من گرفت در عوض یه مامان نصیبم کرد که میتونم بگم یه فرشته به تمام معناست.فرشته ای که اگه نبود من شاید الان تو این جایگاهی که هستم نبودم. باور میکنید من تا ۱۲-۱۳ سالگی هیچ وقت جای خالی بابا رو احساس نکردم یا بهتره بگم اصلا نمیدونستم آدم باید بابا داشته باشه!مامانم واسه من همه دنیام بود. با اون کامل بودم. حالا که خودم مسئولیت یه زندگی رو دارم و در آینده قرار مامان بشم فکرشو که میکنم میبینم مامانم یه فرشته٬یه قهرمانه....خیلی دوست دارم مامان گلم.خدا سایتو همیشه رو سر ما نگه داره.... دلم میخواد زندگیم رو نه از امروز بلکه از ۲۸ سال پیش که اومدن من مصادف بود با تغییر سرنوشت خونواده کوچیک ما براتون بنویسم.امیدوارم که حوصلتون سر نره فقط!
گلم ممنون از حضورت!!
ممنون که بهم سر زدی!!!
اگه خواستی توام میتونی تو مسابقه شرکت کنی!!
گلم شما چن سالته؟؟
وبلاگتم خیلی خیلی مبارک الان یادم افتاد شمارو!!
خودم فهمیدم28 سالته
خدا واست حفظشون کنه ..مادر یعنی عشق بی دریغ تازه وقتی مادر شدی میفهمی
پدرها این حس مارو نمی گیرن چون اونا یه جور دیگه ایی بچشون رو دوست دارن که از جنس عشق ما نیست
ولی باز اونا هم بچشون رو دوست دارن
چون این کوچولو ترکیبی از یه لحظه عاشقی ناب هست
ممنون که بهم سر زدین و با حرفای قشنگتون خونه منو آراستین!
خواهش میکنم خونت خیلی قشنگه